حکم

سلام

اول از همه...........باران باش وببار.نپرس پیاله های خالی ازآن کیست

دوم از همه.. امروز عید فطر بود......هیچ وقت اشتیاقی واسه اومدنش نداشتم.! نمیدونم چرا!. دلم گرفته و باز هم نمیدونم چرا؟!!!!!!!!!! صبح اول وقت  رفتیم یه جای خلوت نماز عید رو خونذیم. منم که طبق معمول فکرم وسط نماز به هر نا کجا آبادی میره الا اون جایی که باید بره!  البته ..اون بین لحظه هایی رو هم به خدا فکر میکنم.

بچه ها آخر تابستون همیشه واسم دلگیره. لحظه هاش واقعا کشنده ست! یادش بخیر پارسال عید فطر یه بارون باحال اومد...آخ که چه قدر من بارون رو دوس دارم...بیشتر از هر چیزدیگه ای تو طبیعت

در ادامه مطلب یه مینی مال واستون گذاشتم به اسم حکم. مینی مال هم حتما میدونید چیه دیگه(داستان های کوتاهی که بی مقدمه شروع میشن خیلی سرع و بی مقدمه هم تموم میشن و یه لحظه خواننده رو به فکر میبرن. هر لطیفه یا داستان کوتاهی لزوما مینی مال نیست)

ادامه نوشته

خداحافظ ماه مهربون

سلام دوستان

اول از همه....بدان جسم برهنه ی تو تنها متعلق به کسی است که روح برهنه اش را دوست میداری

دوم از همه تو مطلب قبلی یه جمله ی کوتاه نوشته بودم راجع به اینکه میخوام برم خرید واسه مدرسه یکی از دوستان خوند و با همون جمله کوتاه رفت تو حال و هوای دو سال پیشش که خودش هم محصل بود.  راجع به همین یه جمله من و خاطرات دوران مدرسش  و تمام دلتنگی هاش تو وبلاگش نوشت و خیلی هارو برد به اون دوران. همه هم ابراز دلتنگی میکردن.....نمیدونم!یعنی میشه یه روز بیاد که دل من هم واسه این موقع ها یه ذره بشه؟!فکر نکنم! حد اقل الان دوس دارم زودتر خلاص شم!

سوم از همه..............تموم شد.! رفت تا سال دیگه! نمیدونم چند نفرتون معتقدین و روزه میگیرین ولی به هر حال از همه ی روزه دارها قبول باشه با اینکه خیلی آدم مثبتی نیستم ولی دلم تنگ میشه . تنگ میشه واسه ماه رمضون.واسه گشنگی هاش واسه تشنگی هاش. واسه  افطاری ها و سحری هاش. ....واسه مهمونی هاش   از همه بیشتر واسه شب های قدرش.......چه قد زود گذشت!.......حیف

عید همتون مبارک

هه.زنگمون رو زدن. همسایه نظری اورده.(بچه ها نذری یا نظری؟!!!)

سلام.

اول از همه ... در مملکتی که فقط دولت حق حرف زدن دارد هیچ حرفی را باور نکن(دکتر شریعتی)

دوم از همه..بهتون گفته بودم زندگیم دچار روز مرگی شده.پس چیز خاصی نیس که بنوسیم.جز اینکه دیشب مهمونی خونمون خوب بود. داش مهدی هم اومده بود. و ایشالا امشب آخرین مهمونی افطاری رو خونه ی عموم نوش جان میکنیم. بعد از ظهرم قراره برم شهر کتاب یه کم خرت و پرت واسه مدرسه بخرم! راستی دیروز باشگاه نرفتم. موندم کمک مامانم. آخه شاغله و توی فرصت کم نمیتونه کارای مهمونی رو راست و ریست کنه...واستون دو تا مطلب گذاشتم به تلافی خاطرات مزخرفم که حوصله همه رو سر میبره...اسماشون..یه آقا پسر خوب کیه و یه سوال خفن فنی. بخونید و نظر بدید لطفا. دم همتون ولرم..

یه سوال خفن فنی. اگه جوابی واسش دارین. بنویسید

سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند. قیمت ساعت 30 هزار تومان بوده و هر کدام نفری 10 هزار تومن پرداخت میکنند تا آن ساعت را خریداری کنندبعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت 25 هزار تومان بوده. این 5 هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان شاگرد 2 هزار تومان را برای خود بر میدارد و 3 هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان)حال هر کدام از آنها نفری 9 هزار تومان پرداخت کرده اند . که 3*9 برابر 27 میشود این مبلغ به علاوه آن 2 هزار تومان که پیش شاگرد است میشود 29 تومان هزار تومان باقیمانده کجاست ؟

                                    طراح سوال : دکتر حسابی

یه آقا پسر خوب کیه؟!

جاااااااااان من بخونید ببینید اصلا وجود داره؟..

سلام نی نی ها

اول از همه.....برایت دعا میکنم خدا از تو بگیرد هر آنچه را که خدا را از تو میگیرد.

دوم از همه... یه خبر داغ! بالاخره من هم زن گرفتم.....چیه؟ چرا گرخیدین؟ به من نمیاد!!!!!!!!!!!! خب من هم زن گرفتم مگه چیه؟......................یه هم زن برقی خوشگل مارک کن وود...دلتون بسوزه!   هه هه

سوم از همه....بچه ها من احساس میکنم دچار روز مرگی شدم! هیچ اتفاق خاصی نمیفته. روز ها همش تکرار میشه و میگذره چه من دوس داشته باشم چه نداشته باشم! شما هم اینجوری شدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بچه ها میدونید امشب قراره چه اتفاقی بیفته؟....یه اتفاق خیلی مهم! قرار نیس بریم افطاری!!!!

ولی خودمون مهمون داریم

عاشق کوچولو

احساسات پاک این بچه رو بخونید و....از خودتون خجالت بکشید!

ادامه نوشته

داماد بیل گیتس

سلام بچه های گل

اول از همه...... ترجیح میدهم پیاده راه بروم و به فکر خدا باشم تا اینکه در مسجد بنشینم و به فکر کفش هایم باشم

دوم از همه..امروز خیلی عادی گذشت. ساعت 1 ظهر از خواب پا شدم.عین این خانوما نشستم ادامه فرار از زندان دیدم و در حینش هویج شستم پوست کردم رنده کردم وگذاشتم تو فریزر واسه پس فردا شب که مهمون داریم سوپ افطار رو درست کنیم. بعدش هم رفتم باشگاه(تکواندوکارم.حرف اضافه بزنید چپ و راستتون میکنم) بعدشم اومدم خونه دوش گرفتم آماده شدم و برای بار دهم رفتیم افطاری..................وضعیت کتاب خوندنم اصلا خوب پیش نمیره. از دیروز تا حالا فقط 100 صفحه!

ببخشید که اتفاق خاصی نیفتاد! به جبرانش یه داستان نسبتا جالب در ادامه مطلب واستون گذاشتم به اسم داماد بیل گیتس بخونید و فیضشو ببرید. نظر فراموش نشود

ادامه نوشته

سلام

امروز شنبه ست.همیشه از شنبه ها بدم میومده

اول از همه... یا آنگونه باش که مینمایی یا آنگونه بنما که هستی

دوم از همه....یک نصیحت بشنو از من کند آن نبود غرض.البته شاید نصیحتم رو قبلا شنیده باشین. یه راه حل واسه از  بین بردن خش سی دی ...!روی سی دی خمیر دندون بریزید و خوب ماله بکشید. این کار باعث میشه خش ها پر شه و سی دی شما بتونه با کیفیت نسبتا خوب بخونه.بعدش سی دی رو با فشار کم آب بشورید. با فشار کمااااا! که یه موقع خش هایی رو که پر کردین دوباره خالی نشه..

 من این راه کارو قبلا شنیدم ولی خودم دیشب امتحانش کردم.داشتم prison breakمیدیدم. نخندین دیگه! میدونم قدیمیه! خودم اون موقع ها که تازه اومده بود بازار گرفتم ولی حسش نبود ببینم.الان شروع کردم به دیدن! خلاصو سرتون رو درد نیارم. دیسکه انقد خش داشت دهن مهن ما رو آسفالت کرد.گفتم درش بیارم این راهو امتحان کنم. شاید کار ساز بود. سی دی رو شستم و دوباره گذاشتم و خوشبختانه تا حد زیادی اثر کرد! اما...اماااا میدونین چی شد؟ هویج شدم !آخه تا تموم شدن دیسک کم تر از یه مین مونده بود!یعنی اگه نمیشستمش هم اتفاقی نمیفتاد فقط یه کم وقت و خمیر دندون حروم شد. اشکال نداره در هر شکستی پندی ست. تجربه شد تا سی دی های بعدی رو اول بشورم بعد بذارم...

امروز لنگه ظهر از خواب پا شدم. شروع کردم به خوندن یه رمان آمریکایی به اسم اروگان. ماله پسر عممه. کتابه خیلی باحاله . از این رمان های تخمی تخیلیه..هه هه!

خب ذیگه.. بسه! خیلی حرفیدم. الان میخوایم بریم سپه سالار. بعدش هم.... بعدش هم؟!اگه گفتین؟!!!!!بله! درست حدس زدین! بازم افطاری..اونم خونه ی دخی عمه ی عتیقم! فعلا بای تا های..

راه های خودکشی

سلام. این مطلب طنز رو خیلی وقت پیش خونده بودم. گفتم بذارم شما هم بخونید یه حالی ببرید....
ادامه نوشته